جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۷: حسن رخسار تو موقوف شراب ناب نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن رخسار تو موقوف شراب ناب نیست تیغ های موج را هیچ احتیاج آب نیست قدر نعمت از زوالش بیشتر ظاهر شود عقد دندان تا نریزد گوهر نایاب نیست تا نبیند زابر گوهربار مژگان ریزشی مزرع امید ما لب تشنگان سیراب نیست ارتفاع مهر رخسار تو نتواند گرفت آنکه بر مژگانش از لخت دل اسطرلاب نیست فیضها از عالم بالا برند ارباب عشق رفتن اهل درد را غیر از در دل باب نیست دیده کی حیران بود تا دل نباشد مضطراب صورتی آیینه را بی پشتی سیماب نیست برد یک یک موی مژگان را چو خار و خس زجای گریه هم در حد ذات خود کم از سیلاب نیست بی خوش آمد هر که جویا تلخ گوید یار تست آنکه هرگز دل نمی رنجاند از احباب نیست جویا تبریزی