جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۳: ز بس دیوانگی کردم بیاد روی او شبها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس دیوانگی کردم بیاد روی او شبها ز وحشت گشته اند آشفته چون گیسوی او شبها مگر درمان تواند گشت درد احتیاجش را عرق چیند به دامن ماهتاب از روی او شبها جواب منکر روز قیامت چون توان گفتن به چنگ آرند تار عمر اگر از موی او شبها خوش آن روشن دلی کز صافی فکرش توان چیدن گل خورشید از آیینهٔ زانوی او شبها عبیر افشان که یارب کرده زلف عنبرینش را که عطر آگین به رنگ نافه شد از بوی او شبها فضولی بر طرف کافی ست شمع خلوتم جویا خیال نور رخسار و قد دلجوی او شبها جویا تبریزی