جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹: نصیبی گر زسوز سینه ام می بود مجنون را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نصیبی گر زسوز سینه ام می بود مجنون را زابر چشم تر دریای خون می کرد هامون را دمی گر پشتگرمی از بسوی باده می دیدم سبک می کردم از بار خرد دوش فلاطون را نماید از پس تسخیر عالم خسرو حسنت نگین کنده از موج نزاکت لعل میکون را خدا از چشم بد لیلی نگاهان را نگه دارد رواجی داده اند از تیغ ابرو دین مجنون را به رنگ غنچه اسرار درونم گل کند آخر نهان در پرده باشد صدزبان دلهای پرخون را اگر دردی کش پیمانهٔ مجنون شوی، دانی کف دریای بی مغزی بود در سر فلاطون را تو جویا با چنین رنگین خیالی چون نهان مانی بود شهرت زیک برجسته مصرع سرو موزون را جویا تبریزی