سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن به آسانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس این تن پرستان کرده خم گردن به آسانی ز جا برخاستن گردیده مشکل از گران جانی مبر امید خود را نزد ابنای زمان ای دل که موج بحر نومیدی است ز ایشان چین پیشانی به هر تار سر زلف تو بستم دل ندانستم که آخر نیست یک مو حاصل از این جز پریشانی ز فرمان تو بیرون می رود در آستین دستت مکش منت ز دوش خویش و تن در ده به فرمانی دل سنگین او از گریهٔ من نرم خواهد شد که از آه تر من سبز شد یاقوت رمانی «بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت» شبی با این قضا بزم چنین من در غزلخوانی سعیدا سال ها جان کند تا امشب به کام دل مرید حافظ شیراز شد از خویش پنهانی سعیدا یزدی