سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده بیرون شده از پرده به دیدار کسی جان به لب آمده از لعل شکربار کسی همچو تصویر نیم زنده ولیکن دارم چشم در راه کسی پشت به دیوار کسی نرگس از چشم و گل از دست کسی افتاده است سنبل آویخته از طرهٔ طرار کسی هر چه دیدیم ز جایی به ظهور آمده است خار از پای کسی، سرو ز رفتار کسی خواجه خود درد دل بندهٔ خود می داند نیست در پیش کسی حاجت اظهار کسی به غلط کی به سرچشمهٔ حیوان می رفت خضر می بود اگر تشنهٔ دیدار کسی؟ عمرها شد که در این دایره سرگردانند ماه مشتاق کسی، مهر طلبکار کسی در جهان هر که به شغلی است سعیدا مأمور تو میاویز به عیب و هنر و کار کسی سعیدا یزدی