سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارم ز باده چشم تمنای بیخودی ساقی بیار ساغر و مینای بیخودی کشت جنون ز خون جگر آب می خورد داغ دلست لالهٔ صحرای بیخودی در عین سجده دست دهد بیخودی اگر مالم چها جبین به کف پای بیخودی در ساحل خودی دل زاهد فسرده شد یارب حواله ساز به دریای بیخودی هر لحظه می روم ز خود اما نمی رود یک ساعت از سرم سر سودای بیخودی بیرون بیا ز خانه و بنمای رو به خلق بنشین و خوب ساز تماشای بیخودی دیوانه وار تا سر کوی خیال او هر دم روم ز خویش به دعوای بیخودی می ها کشیده ایم سعیدا به یاد دوست در لاله زار دامن صحرای بیخودی سعیدا یزدی