سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابروی تو را تا قلم صنع کشیده حیرت ز مه نو سر انگشت گزیده خطی که نمایان شده بر گرد رخ او صادق نفسی سورهٔ اخلاص دمیده جان طرفه همایی است که بازش نتوان دید این باز ز هر شاخ درختی که پریده راهی است ره عشق که چون ما و تو بسیار تا بوده نفس رفته به جایی نرسیده بیکاری ما به ز همه کار جهان است چون عاقبت کار که دیدیم که دیده؟ هرگز نبریدی ز گنه رشتهٔ کردار ناف تو مگر دایه به این کار بریده؟ دل فکر گنه دارد و لب توبه سعیدا کس مثل تو بی عار ندیده نشنیده سعیدا یزدی