سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشسته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشسته برون ز عالم امکان شدم نشسته نشسته ز بار کلفت و غم همچو پای خواب آلود نهان به گوشهٔ دامان شدم نشسته نشسته ز بسکه تشنهٔ لعل لب بتان گشتم اسیر چاه زنخدان شدم نشسته نشسته در آستانهٔ مهر و وفای یکرنگی غبار خاطر یاران شدم نشسته نشسته دلیل دیده و دل گشته ام در آن خم زلف چراغ شام غریبان شدم نشسته نشسته ز بس گداخت مرا روزگار همچو هلال ز چشم حادثه پنهان شدم نشسته نشسته به پوست تخت قناعت ز دیو نفس خلاص به زور صبر، سلیمان شدم نشسته نشسته در انتظار جمال تو بر سر کویت رفیق نام گدایان شدم نشسته نشسته اثر نبود سعیدا ز من به روی زمین چو گرد و خاک نمایان شدم نشسته نشسته سعیدا یزدی