سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بسته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فلک به این همه رنگی که بر هوا بسته به زیر تیغ تو صیدی است دست و پا بسته در که می زنی و خانهٔ که می پرسی گشوده پای جفا و ره وفا بسته دلم ز روی زمین سرد اگر شود چه عجب که روزگار خنک آب بر هوا بسته چه نازکی است خدایا که زلف او دارد دو جا شکسته و اما هزار جا بسته جبین خواجه ز چین وانمی شود هرگز که در به روی خود از هیبت گدا بسته هوا نشسته و کشتی شکسته و رفته قضا ببین که چسان دست ناخدا بسته جهان و کار جهان ریسمان پرگرهی است که یک گره الم و دیگری دوا بسته ببین ز سینهٔ تنگ و دلم چه می گذرد گرفته راه گلو را غم و صدا بسته فریب گوشهٔ محراب را مخور که خدا گشاده در ز قفا و به روی ما بسته مگر که زنده کند یار از جفا ورنه کمر به قتل ز خودرفتگان چرا بسته هر آن غرور که افکنده پیری اش از سر گرفته زاهد و در گوشهٔ ردا بسته مرا که دست به نیکی رسد چرا نکنم که کینه دشمنم از دست نارسا بسته چه دلبری است سعیدا که هندوی زلفش دل شکسته به هر حلقهٔ دو تا بسته سعیدا یزدی