سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تماشا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تماشا کن بیا و آنچه جم می دید در ساغر تماشا کن میان ابروی جانان عجب جنگی است پیوسته کمان و تیر و تیغ و دشنه و خنجر تماشا کن در این زندان هشیاری چه خود را مبتلا داری بیا در بزم مستان عالم دیگر تماشا کن به دل کلک خیالت هر نفس نقش دگر بندد حساب جمع و خرج خود در این دفتر تماشا کن به هر رنگی که می داری به یکرنگی برآرم دم چو منصورم در آتش سوز و خاکستر تماشا کن سعیدا دیده ای در خویش جانان را ولی مبهم قدم نه پیشتر از خویش، نیکوتر تماشا کن سعیدا یزدی