سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیرالامور اوسط اولاد آدمیم در عین عالمیم و مبرا ز عالمیم در مفلسی است چاشنی حد اعتدال چون کاسهٔ تهی نه زیادیم و نه کمیم در دامگاه حادثه صیدی چو ما که دید رامیم با شکاری و از خویش می رمیم دیدیم تا در آینهٔ دل جمال دوست اسکندر زمانه و هم جام و هم جمیم ما را تلاش چشمهٔ حیوان چو خضر نیست آب حیات یافته از چاه زمزمیم ای دل صفای مروه ز سعی تمام ماست ما در حریم خاص دل و دیده محرمیم [ار هست] جور چرخ به نیکان تو ای رقیب با ما بدی مکن که ز نیکان عالمیم تاب نگاه گرم نداریم از کسی بر روی روزگار مگر چشم شبنمیم برهان ما کلام خداوندگار ماست هر جا که می رویم سعیدا مکرمیم سعیدا یزدی