سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم ولی چو آینه در دل ز کس غبار ندارم مرا که شهره به سرگشتگی شدم چه کنم چو جام باده به گردیدن اختیار ندارم اگرچه یک گل از این بوستان نچید دلم هزار شکر که در سینه خارخار ندارم به غیر سایهٔ زلفین آفتاب پناهش به روز حادثه [جایی] در این دیار ندارم ز چشمم خلق نپیچم به صد هنر یک عیب گدای عشقم و از دلق پاره عار ندارم گذشتم از سه و پنج و دویی تو ای زاهد برو برو که سر و برگ این قمار ندارم سرش نخوانم و از دوش خود بیندازم به پای دار، سری را که پایدار ندارم مباد سایهٔ باد خزان کم از چمنم که تاب منت سرسبزی بهار ندارم به کوی عشق مرا پایدار کی خوانند هزار بار اگر سر به پای دار ندارم به روز واقعه در زیر تاک دفن کنید مرا که طاقت یک لحظهٔ خمار ندارم خیال دوست مرا بس که از نزاکت طبع دماغ بوسه سعیدا سر کنار ندارم سعیدا یزدی