سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حکایت گل روی تو در چمن کردم هزار طعنه از آن روی بر سمن کردم به داد تشنگیم آب خضر گو نرسید عقیق لعل لب یار در دهن کردم نکرد غنچهٔ امید من گل از جایی چه خارها که چو ماهی به پیرهن کردم به هر زمین که گذشتم ز اشک خونین دم شکوفه کردم و گل کردم و چمن کردم ز بی وفایی خود دور یک سخن نشیند به صد هزار زبان همچو گل سخن کردم به یادگار گل عارضی است این داغم که همچو لاله به صد رنگ در کفن کردم ز بسکه بیخودیم برده است دل ای عقل دگر میا که در این شهر من وطن کردم کسی به کافر کتور نمی کند هرگز ز عشق آنچه سعیدا به خویشتن کردم سعیدا یزدی