سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه و جام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه و جام که هر سه بی ته و بی حاصلند و بی انجام به شر مبایعه کردن به آب دادن خویش نه کار اهل حضور است مرد خیر انجام تو را چو دیگ ز خامی به جوش می آرد شراب ناب بود گرچه همچو نقرهٔ خام نه خانقه نه خرابات می روم دیگر که من گذشته ام از لطف خاص و صحبت عام گذشتم از می و ساقی خدا گواه من است که هر دو عهد شکستند با من ناکام چه سود از این دو حریف به صد حریف روی که نی ز خاص حذر می کنند و نی از عام به دوستان زبانی بس است این که به دل سلام می کنم و می دهم جواب سلام ز بی وفایی ساقی دلم ز می بگرفت وگرنه فرق ندانم من از حلال و حرام کجاست شرم به این دلبران هرزه نگاه که گه درون دل و گاه می روند به بام بزن سبو به سر خم به شیشه پا مگذار که نسبتی است به دل شیشه را در این ایام چه کافری است سعیدا که چون از او پرسی نه حق شناسند و نی بت شناسد و نی رام سعیدا یزدی