سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول به خیال تو بود خاطر دانا مشغول بعد از آن روی دل جمع نبیند آن کس که دمی گشت به آن زلف چلیپا مشغول یار چون نیست در اندیشه چه مسجد چه کنشت در طریقت چه به دنیا چه به عقبا مشغول روز و شب عربده دارند به هم اهل جهان ما فقیران ز کناری به تماشا مشغول گرچه شغلش همه آرایش خویش است مدام لیک نبود به خود او این قدر ما مشغول وصل او گرچه محال است ز ناامیدی به بود ز آن که بود کس به تمنا مشغول هر که سرگرم به کاری است سعیدا تا هست شیر در بیشه و ماهی است به دریا مشغول سعیدا یزدی