سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک دیده ای کو که نباشد ز جفایش نمناک از لگدکوب زمین را به زمان پردازم می زنم چرخ که در چرخ درآید افلاک لاله گردیدم و رعنا شدم و گل گشتم سینه ام داغ و رخم زرد و گریبان صد چاک جگر شیر شود آب در آن حلقهٔ زلف چیست دل تا نشود خون به خم آن فتراک تا به لطف سخن ما برسی می باید خردی تیز و دل نازک و طبع چالاک ای فلک پست مبین همت انسان را باش تا کجا رقص کنان می رود این ذره به خاک چون دو آیینهٔ بی زنگ بود روی به روی نظر پاک ز من از تو دل و دامن پاک گرچه در عشق سعیدا همه خون است ولیک هر که سر داد در این راه از آن راه چه باک سعیدا یزدی