سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
[دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر خویش در انتظار خویشم عمری است بر در خویش گاهی به هم برآییم از مسجد و خرابات ما و شراب و زاهد تسبیح و دفتر خویش ناخورده باده مست است نادیده بت پرست است یارب چه چاره سازم با نفس کافر خویش سلطان و سیر گلشن با ساغر شرابش ماییم کنج گلخن با دود و اخگر خویش بگشای چشم و بنگر ای شیخ شهر تا کی این زهد خشک پیچی در دامن تر خویش؟ سعیدا یزدی