سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خویش بی یاد او مباد بیابم به یاد خویش دایم به نامرادی خود زیست کرده ام تا یافتم ز حضرت عزت مراد خویش در عهد [پادشاهی] ملک وجود خود بیداد کردم و نرسیدم به داد خویش هرگز به آن نشانهٔ مقصد نمی رسی داری چو تیر تا کجیی در نهاد خویش خورشید را به روی تو تشبیه کرده ایم ما سهو کرده ایم در این اجتهاد خویش با آن که صلح با دو جهان کرده ایم ما فارغ نگشته ایم هنوز از جهاد خویش با ما هر آنچه یار سعیدا کند نکوست ما را گمان بد نبود ز اعتقاد خویش سعیدا یزدی