سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش نخواندم لیکن از انداز پی بردم به مضمونش مدان آسان طریق خانهٔ دیوانه ای عاقل که می آید برون از عهدهٔ یک بر مجنونش؟ سیه ماری است زلف او که در تدبیر تسخیرش بسی کردم نه جادو می کند کار و نه افسونش نشد تار مخالف راست با من چرخ را هرگز که او بد می نوازد من نمی رقصم به قانونش کند یک سرمه دانش کار صد مینای پر می را چو سازد با شراب غمزه زهر چشم افیونش بلای قامتش کی می رسد با فتنهٔ چشمش برابر کی شود روز قیامت با شبیخونش؟ شرابم می دهد تسکین خاطر در غم آن لب سعیدا می پرستم کرد آخر لعل میگونش سعیدا یزدی