سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما مپرس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما مپرس طالع بیدار خود را بین ز خواب ما مپرس لب ببند از گفتگو درسی ز حال ما بگیر جز خموشی نیست حرفی از کتاب ما مپرس سینهٔ بریان دل مجروح چشم تر مزه است جای می خالی است ساقی از کباب ما مپرس نبض ما بگرفت شد دست فلاطون رعشه دار می شود سیماب، آب از اضطراب ما مپرس شد چو گردون در محیط عشق سرها سرنگون موج دریای قدیمیم از حباب ما مپرس فرصت یک آب خوردن نیست عمرت بیش باد می شوی سرگشته ای خضر از شتاب ما مپرس زلف را بگشا گره بر کاکل مشکین مزن می کنی سررشته گم از پیچ و تاب ما مپرس آسمان خم شد ز بار نامهٔ اعمال ما می شوی درمانده از روز حساب ما مپرس هر چه می خواهی بکن اما مگو چون کرده ای آنچه می خواهی بگو لیک از جواب ما مپرس شرح حال ما سعیدا نیست با کس گفتنی می شوی دیوانه از کیف شراب ما مپرس سعیدا یزدی