سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را سپاس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با چنین دل چون توانم کرد جانان را سپاس من که از تن جان و جانان را ز جان سازم قیاس دانش خود دانش پروردگار خود [یکی] است نیست فرقی در میان خودشناس و حق شناس نیستم هرگز گمان آن که در این کارگاه بهتر از پوشیدن عیب کسان باشد لباس پاس پیمان دار و لب را بر لب پیمانه نه عاقبت بر عهد و باد است دنیا را اساس نطق من از آتش شوق است دایم شعله زن همچو موسی می کنم از طور آتش اقتباس ای که اکثر سر به فکر این و آن خم می کنی چند داری در بهار عمر خود را در نعاس گنج در ویرانه ها باشد سعیدا هوش دار تا توانی خاطر دلخستگان را دار پاس سعیدا یزدی