سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز به این فقیر دعاگوی بی کس و بی چیز چو گل گشودم و همچون صبا ز خود رفتم به آن امید که بینم مگر جمال تو نیز رسید دام خط و دانه های نقطه در او چو زلف و خال محبت فزا و مهرانگیز چه کاغذ و چه مرکب که خط مهر و وفا به روی روز، رقم کرده خامهٔ شبدیز کجا به منع کسان دل ز راه او گردد که چشم مست ز پرهیز می کند پرهیز امیدوار چنانم که جام و ساغر تو همیشه از می صدق و صفا بود لبریز ز بسکه واله و حیران کارهای توام ز شخص و عکس ندارم در آبگینه تمیز امید هست مرا از خدای دوست نواز که دشمنان تو گردند بر هوا ناچیز مراد دل به تحمل برآید از لب یار که صبر، لعل کند سنگ را نه آتش تیز چو نیست یوسف کنعان به کام عاشق زار بیا بگو که زلیخا چه سود عمر عزیز به یاد وصل تو تنها نه من ز خود رفتم خیال رفته و دل رفته و سعیدا نیز سعیدا یزدی