سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز صد شکست از دار خوردم لیک منصورم هنوز رفتم از دل ها ولیکن در زبان ها مانده ام همچو عنقا گم شدم از چشم و مذکورم هنوز با وجود آن که صبح صادق از من می دمد چون شب قدر از نظرها باز مستورم هنوز خورده بودم از شراب عشق جامی در الست محتسب بیرون میا با من که معذورم هنوز شادی روز وصال او کی از سر می رود هجر شب ها با غمم پرورد و مسرورم هنوز گفت موسی راز چندی و مطالب شد تمام گفتگوی عشق دارد بر سر طورم هنوز چشم دل هرگز نگردد سیر از چشم بتان کاوشی دارد به مژگان زخم ناصورم هنوز با وجود آن که در زنجیر زلفم کرده اند صد بیابان من ز عقل ذوفنون دورم هنوز روزگار پرستم هرگز فراموشم نکرد هر کجا دردی سعیدا هست منظورم هنوز سعیدا یزدی