سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امروز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن از میکده و ساقی و جام است امروز هر چه جز باده خوری بر تو حرام است امروز خنده زن باده کش از جام بده رقص بکن کار کونین در این خانه تمام است امروز مانع ما نشود حرف کس از شرب مدام نهراسیم ز فردا که دوام است امروز زلف او هیچ دلی نیست که داغی ننهاد شهر بیدادگران خطهٔ شام است امروز خال [و] ابرو به رخت روی توجه دارند خواجه و بنده در این شهر غلام است امروز غم و درد و الم و خون دل و سینهٔ ریش دور از آن یار مرا آب و طعام است امروز در تجلی شد و گفتا که سعیدا برگوی آن که انکار تو می کرد کدام است امروز سعیدا یزدی