سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار من درد و کبابم دل و می خون جگر نیست جز زیر زمینم هوس جای دگر خاطر خستهٔ من بین و گشا لب به سخن که باین ضعف دوا نیست بجز گل به شکر جوهر همت ذاتیش نمایان گردد پیش یاران پسری را که برد نام پدر عقل را نور نماند چو شود موی سفید شمع تاریک بماند چو شود وقت سحر می رسد گر قدح بادهٔ معنی نوشیم ما که دوران دگر گشت نگشتیم دگر حرف آن لعل لب و تنگ دهان باز بگو سخن از بوسه و جام است مکرر خوشتر رسنی بست سعیدا به میان تا که شنید زیر بارند مرصع کمران تا به کمر سعیدا یزدی