سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نماید هر آن که بسته در، از لطف خویش بازگشاید دلم ز آدم و عالم چنان گرفته دماغ است که باز غنچه شود گل چو در خیال درآید یقین ز پنجهٔ خورشید دست او بالاست که با ادا کمر او ببندد و بگشاید ز دزد باغ به بلبل خبر نگشته و گر نی به جذبه نکهت گل را ز دست باد رباید هر آنچه روی نماید به ما ز راه تو خوب است ولی رفیق منافق خدا به ما ننماید هر آن که او نپسندد ز بخل کور شود گو ز دیدن رخ خوبان که نور دیده فزاید به طوف خانهٔ خمار توتیاگویان اگر به دیده کشم خاک راه می شاید ز حلقه های خم زلف ظاهر است رخ او به دور عشق سعیدا بگو دگر که چه باید سعیدا یزدی