سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود لاله داغ از شعلهٔ آواز بلبل می شود می توان کردن به نازش صبر اما غمزه اش فتنهٔ دل، آفت راه تحمل می شود از پی آزادگان رو دل که در راه طلب این [گره] را خار در پا غنچهٔ گل می شود دل چسان بگریزد از قیدش که از زنجیر زلف تا رهایی یافت بند جعد کاکل می شود چرخ را نوبت به ما برعکس باید کار کرد دایماً دوران ما دور تسلسل می شود نرگس از چشمت خجل شد گل ز رویت آب شد زلف را آهسته بگشا کار سنبل می شود با سعیدا گر شود همراه هر بی طاقتی چند روزی بگذرد ز اهل توکل می شود سعیدا یزدی