سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر آن صید کز دام غافل نشیند گرفتار در دست قاتل نشیند کریم از ره لطف برخیزد از جای بر آن در که از عجز، سائل نشیند بوده بادهٔ صاف و بی غش نصیبش چو خم هر که در بزم کامل نشیند نصیحت بود گرچه شیرین چو شکر ولی بدتر از تیر در دل نشیند پریشان شدم در میان و ندیدم کسی کاو به جمعیت دل نشیند سعیدا خوشا حال آن فقر و خواهش که برخیزد از تخت و در گل نشیند سعیدا یزدی