سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند صد موج بوسه بر لب خاموش می زند گردم به گرد مست شرابی که بی دریغ خود را به زور غمزه در آغوش می زند بر هم نمی زند مژه، چشم تحیرم گه در هوای دوش در آغوش می زند مینا و جام و دختر رز رقص می کنند بوس و کنار و خنده به هم جوش می زند مینای باده آینه گر نیست پس چرا دایم به قلب رند نمدپوش می زند؟ خامش نشد حکایت خامان روزگار آری همیشه دیگ هوس جوش می زند صهبا نصیب کوزهٔ سربسته می شود معنی همیشه بر لب خاموش می زند مژگان کلاه عقل سعیدا زند به تیر ابروش تیغ بر کمر هوش می زند سعیدا یزدی