سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که پشت دست رد بر نقره و زر می زند سکهٔ همت به روی مهر و اختر می زند می شود یا زلف خط یا کاکل سرگشته ای از چراغ بخت ما دودی که سر بر می زند برزخ دریا نه موج است این که از تعجیل عمر می کشد از آستین دستی و بر سر می زند هر که آمد چند روزی جا در این کاشانه کرد آخر از این ششدر بربسته بر در می زند کمتر از تاج کیانی نیست مجنون تو را طفل شوخی گر ز کویت سنگ بر سر می زند آمد و سنگ بجایی زد به جان باطلان طعنهٔ بیجا به ابراهیم آذر می زند آهن سردی است می کوبد سعیدا هر که او بهر تحصیل مرادش حلقه بر در می زند سعیدا یزدی