سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند دایماً در عرق از گرمی بازار خودند اهل همت ننشینند گران در دل کس این گُرُه تا رمقی هست به تن بار خودند گرچه چشمان تو مستند ولی هشیارند دایماً باخبر از مردم بیمار خودند بسکه ابنای زمان کینهٔ هم می ورزند تا رسد با دگری، در پی آزار خودند ای خوش آن گوشه نشینان که به صد ناز و نیاز در حریم خود و در سایهٔ دیوار خودند آن گروهی که به کف آینهٔ جان دارند کی به فکر خود و آرایش دیدار خودند؟ کسب جمعیت از آن قوم سعیدا می کن که پریشان شدهٔ نطق گهربار خودند سعیدا یزدی