سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد رنگ بر روی گل و فاخته را جان آمد راست گویم که ورا سرو خطا گفتم کج نخل عمری است که در صورت انسان آمد هر که از اصل خود آگاه بود دم نزند که کمال همه از غایت نقصان آمد بسکه خون جگر از مادر گیتی خورده است طفل از آن است که با دیدهٔ گریان آمد دوش بر خاک سعیدا قدم خویش نهاد به نظر نور و به دل صبر و به تن جان آمد سعیدا یزدی