سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد معموره ها ز دولت خوبان خراب شد شب بود شمع مجلس ما صبحدم چو شد بیرون شد از خرابهٔ ما آفتاب شد دل پیش از این نداشت رواجی به چشم عشق این شیشه تا شکست به سنگ، انتخاب شد هر قطرهٔ عرق که چکید از رخش به ناز پیمانه گشت و جام شکست و گلاب شد تخمیر ما ز بادهٔ گلرنگ کرده اند افتاده هر چه در قدح ما شراب شد آمد چو برف زاهد و بنشست همچو یخ از همت صراحی و می رفت و آب شد صبحی دمی جمال تو می خواستم ز حق برداشتی نقاب و دعا مستجاب شد می کرد عرض حال سعیدا به پیش او لیکن زبان گرفت وی از اضطراب شد سعیدا یزدی