سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل می خورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل می خورد صد گره بالای هم از ناز کاکل می خورد می کند از عاشقان، معشوق جذب رنگ را دایماً در این چمن گل خون بلبل می خورد وحشی دل تازه دارد کام از زلف بتان آهوی این دشت دایم برگ سنبل می خورد گرچه مدحم پیش قدر مرتضی برگ که است نیست ضایع خاطرم جمع است دلدل می خورد می برد چون خس سعیدا آخرش سیل فنا با وجود می کسی غم زیر این پل می خورد؟ سعیدا یزدی