سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد آفتاب از سر کوی تو خبر می آرد دیگر از روز قیامت نهراسد هرگز هر که با من شب هجری به سحر می آرد می توان گفت دل آینه را از سنگ است که به روی تو چنین تاب نظر می آرد مزهٔ چاشنی لعل تو در کام خیال داند آن کس که به صد خون جگر می آرد مفلسی باعث تکمیل کسی می گردد هر که بی زر چو شود رو به هنر می آرد آسمان بوقلمون ساز اگر نیست چرا هر زمان در نظرم رنگ دگر می آرد فکر پاپوش چها گردن مردم خم کرد چه بلاها به سر کوه، کمر می آرد بینوایی است نوابخش سعیدا که درخت برگ می ریزد و آن گاه ثمر می آرد سعیدا یزدی