سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چنین دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چنین دارد که در زیر نگینش آسمانی با زمین دارد نمی خواهم گهر زان بحر اگر بر روی آب آید که هر دم از تنک ظرفیش چینی بر جبین دارد مرا از خاک سر برداشتن زان خوش نمی آید که هر چیزی که بالا می رود رو بر زمین دارد هر آن کاو با تو بد گوید از او امید نیکی کن که هر جا نیش زنبوری است با خود انگبین دارد دلم از باغبان دهر منت برنمی تابد که صد خرمن گل حسرت از آن رو دست چین دارد زمین از دست چرخ بی مروت داغ ها گشته که بحر اخضر افلاک موج آتشین دارد سعیدا در خیال آن کمر چون موی می پیچد ندارد گرچه تاب و طاقتی فکر متین دارد سعیدا یزدی