سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمین از اشک سرگردان من گرداب می گردد زمان از ناله های زار من سیماب می گردد مگر خورشید در این صبح با گل گرم سر کرده که از گستاخیش در چشم شبنم آب می گردد به چشم طالع ما سودهٔ الماس اگر پاشی ز چشم ما نهان ناگشته آن هم خواب می گردد مرا در فقر حاصل گشته اکسیر قناعت بس که خاکستر به زیر پهلوم سنجاب می گردد چسان مشاطه بربندد کمر یارب نمی داند میانی را که از تشبیه مو بی تاب می گردد مگر قصد شبیخونی سعیدا آسمان دارد که امشب بر سر ویرانه ام مهتاب می گردد سعیدا یزدی