سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا افتد نسازد دست رنگین گر به پای او حنا افتد چه سازم با چنان بالابلندی عشوه پردازی که در دیدن ز کوتاهی نگاهم پیش پا افتد ز استغنا کشم در زیر دامن پای رغبت را به پشت پای من گر سایهٔ بال هما افتد چسان کس می تواند دید آن نازک خیالی را که از خود می رود چون در دلش فکر حیا افتد که را طاقت که گیرد دامن پیراهن نازی که در هر یک گره صد ناز بر بند قبا افتد نهال فقر آن گه می شود کامل که چون معنی سعیدا در جهان بالش از نشو و نما افتد سعیدا یزدی