سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت آن قدر سودم به صندل سر، که درد سر گرفت سرنوشتم بود دیدم کفر غالب شد به دین حسن خط، حسن جمال یار را دربر گرفت کثرت عاشق به بالا برد کار حسن را شمع ما از جوشش پروانه بال و پر گرفت لب گزیدن های او امروز بیجا نیست دوش بوسه ها از لعل میگونش لب ساغر گرفت ما در آن فکریم تا [راهی] به خود پیدا کنیم نامسلمان برد دین و کفر را کافر گرفت یاد گیر از شمع ای پروانه رسم سوختن تن به آتش داد و آخر شعله را دربر گرفت هر کجا سیمین تنی بینی به سیمش کش کنار کیست شیرین یوسفی را می توان با زر گرفت گرچه در آتش کرد تیزها ولیکن نرم نرم بر سر این تندمشرب جای، خاکستر گرفت سینه عریان کرد جان بر کف نهاد و داد سر تا سعیدا داد دل از نیش آن خنگر گرفت سعیدا یزدی