سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت چون کتان، کام از شب مهتاب نتواند گرفت کی لب شیرین کند کار نگاه تلخ را جای می را گر دهد جان آب نتواند گرفت کام از کامل عیاران یافتن آسان مدان کس دمی آب از گل سیراب نتواند گرفت بی ریاضت کی ملایم می شود طبع ثقیل نرم خویی را کس از سنجاب نتواند گرفت بحر همت سعیدا چرخ را آمد به جوش کاسه ای دارد که یک کف آب نتواند گرفت سعیدا یزدی