سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست نخلی است که جز غم ثمری پیشرسش نیست شوخی که طلبکار و هواخواه ندارد نارست ولیکن مدد از خار و خسش نیست آن که مقید به لباس است چه چیز است مرغی است گرفتار و به ظاهر قفسش نیست از بسکه سبک می گذرد قافلهٔ عمر ما گوش به آواز و صدا در جرسش نیست در خانه کسی هست مرا لیک چه سازم دل سخت چنان است که صد حرف بسش نیست در غمکدهٔ عشق خوشا حال سعیدا امروز که جز درد و الم هم نفسش نیست سعیدا یزدی