سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب نیست از چشم زخم دام چه دل ها کباب نیست بی فکر نیست صوفی پشمینه پوش ما آیینه در لباس نمد بی حساب نیست کی می رسد خیال به دامان وصل او گل نی ستاره نیست مه و آفتاب نیست ره در حریم باده پرستان نمی دهند آن دل که در محبت جانان کباب نیست یک کاسه ای که بر کف دریا نهاده اند ای تشنگان روید که غیر از حباب نیست در کوی التفات نخوانند دلبرش آن دلبری که در بر دل بی حجاب نیست از جا مرو ز یأس سعیدا که مهوشان خواهند زد به تیر نگه اضطراب نیست سعیدا یزدی