سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست چو زلف شد همه کارم به پیچ و تاب درست زگریه مردم چشم مرا زیانی نیست ز دست موج نشد خانهٔ حباب درست چرا به سلسلهٔ زلف خود ننازد او که کرده نسبت خود را به آفتاب درست به ناز و غمزه کند کار صد خمارشکن نگاه صبحدم از چشم نیم خواب درست به غیر پیر مغان دیده است کس که کسی به زور آب کند خانهٔ خراب درست؟ به قصد کشتن من آمدی دمی بنشین که من ببینم و هم نیست اضطراب درست به فکر کار، نیفتاده کار رفت از دست گذشت عمر و نیامد مرا حساب درست کند ز راه نیاز آفتاب پابوسش که پا هنوز نکرده است در رکاب درست شکسته رونق ابیات را سعیدا زان که کرده این غزل خود به انتخاب درست سعیدا یزدی