سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۶: جامه از رنگ و از گلشن بدن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جامه از رنگ و از گلشن بدن است آفتابی به زیر پیرهن است دل عاشق تمام آیینه است جام می پای تا به سر دهن است عالم از خاک سر برآوردند مردهٔ ما هنوز بی کفن است در کلیسای عشق و آیینش هر که زنار بست برهمن است هرچه دل خواست من به جان کردم صاحب خانه آشنای من است صبحدم ورد عندلیب چمن یا گل و یاسمین و یاسمن است با چنین اشک و پاره های جگر هر کجا گریه می کنم چمن است هر که از پا و سر خبر دارد پای تا سر به قید خویشتن است هر که پرورده شد در این مسلخ عاقبت سر به پای خویشتن است با سعیداست یار هر جا هست ویس با ماست گرچه در یمن است سعیدا یزدی