سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۷۸: حلب شهر و نعیما شهریار است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حلب شهر و نعیما شهریار است سعادت پیشکار و بخت یار است سپاهش قدسیان اقبال شاطر همافخرد که او را سایه دار است به تصویرش فرنگستان گرفتار در این حیرت حلب آیینه دار است سلحدار است چشم می پرستش نگاه تیز تیغ آبدار است به گاه جلوه در میدان همت جهان اسب و نعیما شهسوار است چو سلطان، ملک معنی در نگینش ز تحسینش سخن را اعتبار است نعیما آسمان و ماه معنی است که این معنی به ما زو یادگار است تو را جان گویم و ترسم که رنجی که از جانم تو را ننگ است و عار است ولیکن بیش از این قالب چه گوید که قالب را نه ز این بیش اقتدار است چو خس از آشیانش دور افکند مرا فریاد و داد از روزگار است ز بس بر ذره ها لطفش قرین است نعیما آفتاب این دیار است نعیما گرچه سلطان جهانی خبردار این جهان بس بی مدار است سعیدا در حلب آوازه افتاد که سلطان با گدا امروز یار است سعیدا یزدی