سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۷۲: یار را از من چه می پرسی بپرس از دل کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار را از من چه می پرسی بپرس از دل کجاست محفل لیلی ز مجنون پرس در محمل کجاست عالمی شد کشتهٔ شمشیر غم کو شاهدی تا برآید از میان گوید به ما قاتل کجاست سیر دارم تا سحر امشب کنشت و کعبه را تا چراغ بی ریا روشن در این محفل کجاست ای که صد گل می کنی هر لحظه در این بوستان جز تو در زیر زمین یک دانه بی حاصل کجاست جنگ هفتاد و دو ملت بر سر راه است و بس ورنه غیریت میان خلق در منزل کجاست نسبت سرو چمن با قامتش عین خطاست قامت موزون او چون سرو پا در گل کجاست طرفه عالم هاست در انفس که در آفاق نیست آنچه پنهان کرده در دل باغبان در گل کجاست ای که می گویی سعیدا را ز جان و دل گذر جان فدایت باد لیکن عاشقان را دل کجاست سعیدا یزدی