سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳: چون تیر پیچ و تاب ندارد کمان ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون تیر پیچ و تاب ندارد کمان ما پاک است از ریا و حسد خاندان ما غیر از هدف شدن نزند فال دیگری گر مهره های قرعه شود استخوان ما در خاطرش سخن سر مویی اثر نکرد هر چند مو کشید زبان در دهان ما جایی که غیر عجز دگر هیچ نیست کم جز بار نیستی چه برد کاروان ما موی سیاه گشت سفید از فراق یار شد زغفران ز محنت غم ارغوان ما در انتظار شعلهٔ آواز خشک شد ای عندلیب خار و خس آشیان ما گوش فلک چو دیدهٔ حیران نرگس است در انتظار تا شنود داستان ما منت کش بهار و خزان نیست باغ دل داغ است لاله از هوس بوستان ما گر ذره ای ز نور حقیقت به ما رسد خورشید همچو سایه رود در عنان ما در نیک و بد حقیقت ما می کند ظهور در مسجد و کنشت بود داستان ما اخوان صفات گرگ سعیدا گرفته اند گویا که یوسفی است در این کاروان ما سعیدا یزدی