سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸: همچو ساغر تا به لب همدم نمی سازد مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همچو ساغر تا به لب همدم نمی سازد مرا از شراب تلخ غم، بی غم نمی سازد مرا باده ده ای خضر آب زندگی در کار نیست اخگر افسرده ام شبنم نمی سازد مرا از بهشتم کرد بیرون عشق در خاکم فکند حیرتی دارم که چون آدم نمی سازد مرا ساقیا خشت از سر خم گیر پرکن هر چه هست امتحان دارم که از می کم نمی سازد مرا زخم شمشیر نگاه است این جراحت ای حکیم ریزهٔ الماس نه مرهم نمی سازد مرا بره پرورد خراباتم سعیدا چون کنم خاک پاک مکه و زمزم نمی سازد مرا سعیدا یزدی