آذر بیگدلی
قطعه ها
شمارهٔ ۴۷ - قطعه ی سرو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای رسته از شکفتگی قد و خد تو بر طرف باغ گل، بلب جویبار سرو امروز، از نهال تو ریزان بر کرم در هیچ عهد اگر چه نیاورده بار سرو سال گذشته، رفت سخن اینکه سالهاست تا برگرفته سایه ی خود زین دیار سرو گفتی که: باغبان من آن نخل بند چین در صحن باغ کاشته پیرار و پار سرو آید بخنده چون ز سرشک سحاب گل آید برقص چون ز نسیم بهار سرو زان سروها، روان کنمت شانزده نهال کاندر میان باغ، کشی در کنار سرو غافل که بر سرم نفتد سایه از یکی گر سرکشد ز گلشن گیتی هزار سرو بودم خلاصه، بر سر یک پا ز شوق من کآورد باغبان بهشتم سه چار سرو کشتم بدست خود همه را جابجا، ولی دیدم که مانده خالی چای چهار سرو منهم، سه چار بیت ز سروت بلندتر کردم روان، که ماند از آن شرمسار سرو تا پرتو افگند بتموز و دی آفتاب تا سایه گسترد بخزان و بهار سرو روز و شبت، ز جام می و شاهدان مست در دست آفتاب بود، درکنار سرو آذر بیگدلی