آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۲: کنی تا چند آزارم که زاریهای من بینی؟!
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنی تا چند آزارم که زاریهای من بینی؟! بیاری کوش چون یاران، که یاریهای من بینی! سپردم دل، چو روز اولم دیدی، سرت گردم؛ بیا تا روز آخر جان سپاریهای من بینی تو کز شوخی قرارت نیست بر مرکب، تماشا کن که چون گرد از قفایت بیقراریهای من بینی! نخستت بیوفا گفتند و، نشنیدم ز کس، اکنون بیا کز طعن مردم، شرمساریهای من بینی تو شاه حسنی و، ناید پسندت بنده یی جز من؛ اگر از بندگان خدمتگزاریهای من بینی گزینی غیر را بر من، دریغ از روزگار خط؛ که ناسازی غیر و سازگاریهای من بینی! بهر کس راز خود گفتی، سمرشد در جهان آذر بمن گر باز گویی، رازداریهای من بینی آذر بیگدلی